...
سر آغاز و سرانجام عشق
شبی رسید و غم تنهایی آغوش باز کرد
شعری رسید و غزلی شروع به ساز کرد
بغضی رسید و هق هق این بغض شروع بکار کرد
غمی رسید و اشکی بر سر گونه نــــاز کرد
خبری رسید و آرامشی وجودم را درگیر کرد
دلخوشی ای رسید و مرا با خود هم فـــاز کرد
عشقی رسید و زیبایی او مرا مجذوب کرد
مونسی رسید و یادش را در خاطرم راز کرد
وصالی رسید و گیسوان او مرا پریشان کرد
قراری رسید و ابروان او مرا عاشق ممتــاز کرد
فراقی رسید و دل مرا پرخون کرد
صبحی رسید و خواب شیرین مرا بتلخی آغاز کرد
نسیمی رسید و چشمم را بر خواب ناز ، بـــــاز کرد
خزانی رسید و عشقم را بر بال غاز کرد...!
(مصرع جایگزین"قراری رسیدوابروان را به سوی قفقاز کرد"منظور حرکت ابرو به منظور عدم رضایت میباشد)