سفید

     سبز

          آبی

               زرد

                   قرمز

و از همه مهم تر

                          صورتی

همه اینها آمدند تا زندگی چنان که تو دوست داری رقم بخورد

دست به دست قلمو روزگار دادند و

ببین..

حالا...

آن چنان که تو میخواهی سرنوشت را نقاشی می کنند....

آنقدر زیبا که گاهی به وسعت یک دشت سر سبز...... بالی آبی داری برای پرواز

که گاهی به اندازه پارچه مقدس سبز رنگم ذهنت را جلا می دهد

آنقدر که مثل ابر ها سفید می شود......

وآماده برای رفتن...

اما

گهگاه دلم پر می شود از دود های سیاهی که اطراف شهر آن بالاها جمع می شود 

و

آسمان آبی مان را خراب میکند ...

به همین سادگی

حالا که دارم کوله بار آمدنم را می بندم

وبه همه چیز رنگ تازه می پاشم ، می فهمم

چه دل بزرگی میخواهد...

رنگ آمیزی زندگی این همه آدما...